یکسال گذشت

سلام سلام عیدتون مبااارک

امروز یکسال, از تحویل مسئولیت بسیج دانشجوییم میگذره.

در این مدت شاید چندین بار خواستم برگردم اما بنا به دلایلی پشیمون شدم شاید دلایل من با دوستام زمین تا اسمون فرق داشت هر انچه ان ها دیده بودن من ندیده بودم و نظر عقایدمون زمین تا اسمون متفاوت بود برای همین شاید گفته باشم اغلب مسافرتا من از اونا جدا بودم من تو جمع بچه ها اونا تو جمع خودمون و به نظرم اشتباه همین جا بود و اکثرا فکر میکردن ماها با هم مشکل داریم نه دیدگاهامون توی کار تشکیلاتی متفاوت بود

نظر من این بود که ادما ومسئولین هر شکلی هستن باشن شما کار خودتونو بکنید و زندگی شخصی هرفرد برای خودشه ما از کجا میدونیم اونا نه ....

اما جدا شدن از بسیج دانشجویی برای من خیلی سخت بود خیلی چون واقعا دوستش داشتم و اونجا باعث شد رشد کنم و واقعا مثل مکان امن بود  یه خونه ای بود که حسابی براش زحمت کشیده شده بود

شاید وقتی که فهمیدم در حال حاضر کسی نیست خودم برم مسئولیت بگیرم دوباره از صفر شروع کنم اما باز م دوست دارم عباس باشم .....

خدا رو از این بابت شکر که بجاش تو بسیج دانشگاهمون چه اساتید چه دانشجویی اونم در حد اینکهکمکشون میکنم برام شیرین لذت بخشه

دراین یکسال, که گذشت سعی کردم در وبلاگم مطالبی بنویسم که کمک کننده تشکیلات دانشجویی باشه هر انچه که ضعف میدیدم و هر انچه که نقطعه قوت

چون خودم واقعا دنبال کسی میگشتم که کمکم کنه زمان ما فقط یه سایت کالک بود اونم از درون تشکیلات خبر نداشت فقط به صورت ارمانی با ما حرف میزد ایده میداد.

بچه های الان بسیج دانشجویی یه هم زبون میخوان که با زبون خودشون حرف بزنه یکی که بیاد وسطشون بگه ما هستیم 

همه مطالبی که مربوط به کارای تشکیلاتی میشه سربرگ وبلاگم گذاشتم امیدوارم راه گشا حداقل برای یه مجموعه باشه .

از حضرت محمد که سلام درود خداوند بر او باد من به جرات میگم درس اخلاق و انسانیت ازشون یاد گرفتم و اینکه ای کاش مسئولین بسیج یک ویژگی اخلاقی حضرت محمد را سرلوح کارشون قرار بدهند و واقعا براشون راه گشاس ...

 این عید بزرگ را به همگی تبریک میگم